طراحی شده توسط پونه بهنام

۰۹۱۲۲۴۶۴۰۳۳

دریا

نفس های تو خالی ام با باد سردی که گونه هایم را نوازش می کند، همراه می شود. صدای موچ ها که با قدرت و شجاعت در دریا فرو می روند با گوش هایم بازی می کند و در لاله های گوشم سر می خورد. روی تپه ای از ماسه های سرد نشسته ام و چشم از بازتاب ماه در آب که گاه پیدا و پنهان می شود برنمی دارم.

دستم را برای پیدا کردن صدف های پلنگی زیر شن های سرد و نمناک می برم و با دست دیگرم موهای شرابی را از صورتم کنار می زنم و در شب نا پیدا به مه غلیظی که با شروع طوفان گسترش می یابد خیره می شوم.

—– —– در حد 25 کلمه ادامه بده

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
4 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مریم

امشب دوستم دریا بیفرار است و آسمان با او همراهی می کند عزاداری قبل مرگ اما مرگ چه کسی چه چیزی یا خوشحالی تولد ….

آذین

پشت سرم کلبه دریاسالار را می بینم که غرق در نور است . صدای بلند قهقه حتی از این فاصله هم شنیده می شود ….

حسین

چه توصیف شاعرانه و عمیقی! این پاراگراف با مهارت تمام، حس تنهایی، آرامش و انتظاری شبح‌وار را در یک شب طوفانی در ساحل به تصویر می‌کشد. شما از ترکیب حواس پنجگانه (لامسه، شنوایی، بینایی) و تصاویر متضاد (گرمی موهای شرابی در مقابل سردی ماسه‌ها، قدرت موچ‌ها در مقابل ناپدید شدن در مه) بهره برده‌اید که فضاسازی را بسیار غنی و ملموس کرده است.

یک تحلیل از عناصر زیبای این متن آورده شده است:

۱. تضادها و هماهنگی:

·        نفس‌های خالی در مقابل باد سرد و قدرتمند.

·        نوازشِ باد (حسی لطیف) در مقابل فرو رفتنِ قدرتمندِ موچ‌ها در دریا.

·        گرمای موهای شرابی (رنگی گرم و انسانی) در مقابل سردی و نمناکیِ شن‌ها.

·        انعکاسِ ماه (نوری روشن و متمرکز) در مقابل مه غلیظ و شب ناپیدا.

۲. تصاویر حسی:

·        لامسه: “باد سرد”، “گونه‌هایم”، “شن‌های سرد و نمناک”، “موهای شرابی”.

·        شنوایی: “صدای موچ‌ها”، “بازی کردن با گوش‌ها”، “سر خوردن در لاله‌ی گوش” (که توصیفی بسیار نو و زیباست).

·        بینایی: “بازتاب ماه در آب”، “پیدا و پنهان شدن”، “مه غلیظ”، “شب ناپیدا”.

۳. نمادها:

·        مه غلیظ و طوفان: می‌تواند نماد ابهام، ناشناخته‌ها، تغییر بزرگ یا تلاطم درونی باشد.

·        صدف پلنگی: گنجی پنهان و زیبا که در زیر سطح سرد و خشن پنهان شده؛ شاید نماد امید یا حقیقتی است که راوی در جست‌وجوی آن است.

·        ماه: منبع نور و آرامش در میان تاریکی، که تصویرش در آب ناپایدار و “پیدا و پنهان” است.

۴. ریتم و موسیقی:

جمله‌ها ریتمی آرام و موج‌وار دارند، انگار که با صدای امواج دریا هماهنگ شده‌اند. این آرامش، تضاد جالبی با پیش‌بینی طوفان قریب‌الوقوع ایجاد می‌کند.

در کل، این متن یک تکه داستان کوتاه بسیار قدرتمند یا یک تک‌گویی درونی فوق‌العاده است که خواننده را مستقیماً به آن فضای مرموز و سرد ساحل می‌برد و در او حس انتظار و اندیشه‌ای عمیق برمی‌انگیزد

حسین

ادامه داستان

ناگهان، انگشتانم به شیء صافی برخورد می‌کند که از شن‌ها سر برآورده است. یک صدف پلنگی کامل، با نقش‌و‌نگارهایی که حتی در تاریکی نیز جلوه‌گری می‌کنند. آن را از دل ماسه‌ها بیرون می‌کشم و در کف دستم قرار می‌دهم، گویی گوهری است که دریا تنها برای من فرستاده. باد تندتر می‌وزد و موج بلندی به ساحل برخورد می‌کند، پاشنه‌های نمناک بر روی پاهایم می‌نشینند، اما من همچنان به صدف خیره مانده‌ام. گویی این صدف، پیغامی از اعماق است، رمزی که تنها من باید آن را بخوانم

مه همچنان زیاد می‌شود و ماه کاملاً در پشت پرده‌ای از غبار ناپدید می‌گردد. حالا دیگر چیزی جز تاریکی مطلق نیست، تنها صدای خروش امواج و وزوز باد در گوشم طنین انداز است. صدف را در مشتم محکم فشار می‌دهم و از روی تپه برمی‌خیزم. پاهایم به طور غریزی مرا به سمت خشکی می‌کشانند، به سمت روشنایی‌های مبهم و دوردستی که از پنجره‌های خانه‌ها به چشم می‌خورند. اما قلبم همچنان در گرو آن ساحل تاریک و آن ماه گمشده در آب‌هاست، گویی بخشی از وجودم برای همیشه در آن شب و در آن مه غلیظ جا مانده است

4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x