طراحی شده توسط پونه بهنام

۰۹۱۲۲۴۶۴۰۳۳

دریا

نفس های تو خالی ام با باد سردی که گونه هایم را نوازش می کند، همراه می شود. صدای موچ ها که با قدرت و شجاعت در دریا فرو می روند با گوش هایم بازی می کند و در لاله های گوشم سر می خورد. روی تپه ای از ماسه های سرد نشسته ام و چشم از بازتاب ماه در آب که گاه پیدا و پنهان می شود برنمی دارم.

دستم را برای پیدا کردن صدف های پلنگی زیر شن های سرد و نمناک می برم و با دست دیگرم موهای شرابی را از صورتم کنار می زنم و در شب نا پیدا به مه غلیظی که با شروع طوفان گسترش می یابد خیره می شوم.

—– —– در حد 25 کلمه ادامه بده

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مریم

امشب دوستم دریا بیفرار است و آسمان با او همراهی می کند عزاداری قبل مرگ اما مرگ چه کسی چه چیزی یا خوشحالی تولد ….

1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x