فهرست
1)طرح “ کتابخانهای در دل بانک “ – (به روایت پونه) 3
1-4) کتاب های بال دار در شعب سیار. 4
1-5) بازیگران در این افسانهی واقعی.. 4
1-7) ارتباط طرح با اهداف توسعه پایدار سازمان ملل. 5
3)بانک در اکوسیستم کتابخوانی. 9
4)اکوسیستم کتابخانه در دل بانک و بازیگران … 10
5 ) مدل مفهومی طرح کتابخانه ای در دل بانک.. 12
داستان من
من پونهام، دختر پانزدهسالهای که دلش با کتابها پرواز میکند. برای من، کتاب نه فقط ورقی از کاغذ، که بالی جادویی است که مرا از زمین به آسمان می برد. اما در سرزمینی که من در آن زیستهام، هنوز کودکانی هستند که بالی ندارند و یا بالهایشان شکسته است.
من باور دارم که نبود فرصت برای دانستن، تنها یک سد موقت است و یکی از جادوییترین واقعیت ها برای شکستن این سد، این است که همه کودکان با دانایی دست دهند و از مسیرهای تازهای که زندگی میتواند داشته باشد؛ باخبر شوند و خواندن جادوی زندگی روزمره شان باشد.
بانکها سخن از طلا و نقره میگویند، اما من میدانم شما میتوانید گنجینهای جادویی بسازید؛ سرمایهای از انسانها و دلهای پرشور، نسلی که کتاب را چون شمشیری نورانی در دست میگیرد و با دانایی جهان را روشن میکند.
من پونهام؛ خوانندهای که در دنیای داستانها پرسه میزند و نویسندهای که قلمش هنوز در جستجوی
افسانه های حقیقت است.
از شما میخواهم بالهای پرواز من و هم نسلی هایم باشید که هنوز به آسمان نرسیدهاند؛ بالهایی برای رسیدن به دنیایی که در آن کتابها نه تنها خوانده میشوند؛ بلکه زندگی را با آگاهی و جادو پیوند می زند.
1) طرح “ کتابخانهای در دل بانک “ – (به روایت پونه)
روزی روزگاری، میان دفترها و دستگاههای بانکی، جرقهای کوچک در ذهن من روشن شد.
با خود اندیشیدم:
اگر در کنار سکه و ثروت ، دانایی هم جریان داشته باشد چه میشود؟
و همان جرقه، آرامآرام به رویایی بزرگتر تبدیل شد:
رویای کتابخانهای در دل بانک کشاورزی — جایی که سرمایه و اندیشه در کنار هم رشد کنند،
و از دل دانایی، ثروتی ماندگارتر از طلا پدید آید.
1-2) فلسفهی طرح
این طرح برای کودکان و نوجوانانی است که فردا، کارآفرینان، دانشمندان و صاحبان کسبوکار خواهند بود. اگر پیوند آنها از امروز با بانک کشاورزی شکل گیرد، این ارتباط تنها مالی نخواهد بود، بلکه ریشهدار و فرهنگی است ؛ رابطهای از جنس اعتماد، دانایی و احساس تعلق. چنین پیوندی، نسلی میسازد که نهتنها سپردهگذار سرمایه، بلکه سپردهگذار اندیشه و نوآوری است.
1-2)آغاز ماجرا
در هر شعبه از بانک کشاورزی، میتوان گوشهای آرام برای کتابها آفرید؛ قفسههایی که بوی کاغذ و دانش میدهند، و میزهایی که روی آنها گفتوگو، یادگیری و دوستی شکل میگیرد.
مردم ، کودکان ،نوجوانان وقتی برای کار بانکی میآیند، میتوانند لحظهای کنار این قفسهها بایستند، کتابی ورق بزنند، لبخندی بزنند و شاید فکری نو در ذهنشان جوانه بزند.
گاهی هم بانک میتواند در این فضا، رویدادهای فرهنگی و کارگاههای کوچک برگزار کند ،
جایی که کودکان و نوجوانان، با جهان کتاب و راه های خوب زیستن آشنا شوند.
1-3) بانک دانای دیجیتال
بانک کشاورزی میتواند بخشی تازه در برنامهها و سامانههای خود بیافریند: کتابخانهی دیجیتال دانایی. جایی که کتابهای صوتی و تصویری، درسها و داستانهای الهامبخش برای همه، بهویژه نوجوانان در سراسر ایران، در دسترس باشد. حتی می توان به کتابخانه های آنلاین دیگر هم پیوند خورد
در این کتابخانهی دیجیتال، هر صفحه، پلی است میان دنیای امروز و آینده.
آنجا که فناوری و فرهنگ در کنار هم مینشینند و دانایی چون نوری بر مسیر زندگی میتابد.
1-4) کتاب های بال دار در شعب سیار
در روستاها و شهرهای کوچک، که شعب سیار مستقر می شود میتوان رویاهای ناتمام کتاب را با کاروان بانک کشاورزی به حرکت درآورد. ماشینهایی سبز و سفید که پر از کتاب و لبخندند،
و از شهری به شهر دیگر میروند تا بذر دانایی را بکارند .
مردم میتوانند کتابهایشان را هدیه کنند، و این چرخهی مهربانی را زنده نگه دارند.
1-5) بازیگران در این افسانهی واقعی
بانک کشاورزی:
- ایجاد فضاهایی برای کتابخانههای کوچک در شعب.
- طراحی و راهاندازی کتابخانهی دیجیتال در بستر بانکداری نوین.
- پشتیبانی از کتابخانه بالدار در شعب سیار مناطق کمبرخوردار.
- همکاری با نهادهای فرهنگی و آموزشی برای گسترش فرهنگ مطالعه.
مردم و مشتریان بانک:
- اهدای کتاب، مشارکت در برنامههای فرهنگی و ترویج کتابخوانی.
- تقویت حس تعلق و اعتماد از طریق حضور در فعالیتهای فرهنگی بانک.
کودکان و نوجوانان:
- حضور در رویدادها، کارگاهها و برنامههای آموزشی.
- رشد مهارتهای خلاقیت، تفکر و یادگیری.
- آشنایی با بانک کشاورزی بهعنوان همراهی برای آیندهای روشن.
6-1) پایان، یا آغاز؟
شاید در نگاه اول، این طرح تنها دربارهی کتاب باشد، اما در حقیقت دربارهی آینده است ؛
آیندهای که در آن، بانکها نه فقط نگهبان دارایی، بلکه نگهبان اندیشه و فرهنگاند.
در این داستان، بانک کشاورزی همان درخت کهنی است که ریشه در خاک مهربانی دارد،
و شاخههایش به سوی آسمان دانایی گسترده است. کودکان و نوجوانان، جوانههای تازهی این درختاند، که روزی خود سایه و ثمر خواهند داد.
و من، پونه، با رویای کوچک اما پرامید خود، باور دارم:
اگر کتاب و بانک کنار هم بنشینند، فردایی روشنتر برای ایران ساخته خواهد شد.
1-7) ارتباط طرح با اهداف توسعه پایدار سازمان ملل
حلقه هایی نامرئی از نور و دانش که سرزمین را به سوی آرمانهای بزرگی هدایت میکرد:
| آموزش باکیفیت | در سرزمینی نهچندان دور، شهری بود که مردمش تشنه دانایی و قصههای جهان بودند. بانکها، نه تنها محلی برای نگهداری سرمایهها، بلکه پلهایی برای انتقال دانش شدند؛ با ایجاد کتابخانهها و دسترسی دیجیتال به کتابها، بانکها به تقویت آموزش مستمر و باکیفیت در جامعه کمک کردند. |
| کاهش نابرابری | بانکها با ایجاد کتابخانههای محلی و ارائه دسترسی دیجیتال به کتابها، شکافهای فرهنگی و آموزشی را کاهش دادند و فرصتی برابر برای یادگیری در همه نقاط شهر فراهم کردند. حتی کسانی که از مراکز آموزشی دور بودند، میتوانستند به دنیای کتاب دست یابند. |
| صلح، عدالت و نهادهای قوی | با حمایت بانکها از فعالیتهای فرهنگی و کتابخوانی، جامعهای شکل گرفت که آگاهتر، مشارکتجوتر و مسئولیتپذیرتر بود. هر صفحه کتاب، سرمایه اجتماعی را افزایش میداد و نهادهای دموکراتیک و عدالتمحور در این شهر، مستحکمتر میشدند. |
| رشد اقتصادی و اشتغال شایسته | بانکها با سرمایهگذاری در صنعت نشر و توسعه کتابهای دیجیتال، فرصتهای شغلی جدید خلق کردند؛ از چاپ و نشر گرفته تا فناوری دیجیتال، جوانان و خلاقان میتوانستند در مسیر رشد اقتصادی مشارکت کنند. |
| مشارکت برای تحقق اهداف | ورود بانکها به اکوسیستم کتابخوانی نمونهای از همکاری بین بخش خصوصی و نهادهای فرهنگی بود. این مشارکت، نشان داد که وقتی بانکها و سازمانهای فرهنگی دست به دست هم میدهند، تحقق به هدفهای جهانی نزدیکتر و ملموستر میشود.
|
3-8) یادداشت پونه
این داستان، از دل رویاهای من زاده شد. رویای کتابهایی که در دل بانک کشاورزی جا میگیرند
و هر صفحهشان پیوندی است میان کودکی و آیندهای روشن.
اما میدانم که دنیای بانکها و کسبوکارها، زبان دیگری دارد؛ زبانی دقیق، رسمی و برنامهمحور.
برای همین از مادرم خواستم تا طرح مرا به زبان استاندارد کسبوکار بازنویسی کند، تا رویای کوچک من، بتواند در دنیای بزرگ تصمیمها و طرحهای اجرایی نیز شنیده شود.
من از دل خیال و احساس گفتم، او از دل تجربه نوشت. و حالا این دو زبان، در کنار هم،
داستان «کتابخانهای در دل بانک» را کامل میکنند؛داستاانی که از تخیل آغاز شد و میخواهد به واقعیت تبدیل شود.
2) تعریف مساله
در کشور ما، عادت به کتابخواندن جایگاه قدرتمندی ندارد( 13-30 دقیقه در روز) و این مسئله ریشه بسیاری از چالشهای آموزشی و فرهنگی است. در ایران فقر تنها به کمبود منابع مالی محدود نمیشود؛ فقر دانایی نیز بخش قابلتوجهی از مشکلات جامعه ما را شکل میدهد. متأسفانه کودکان و نوجوانان بسیاری هرگز فرصت کافی برای آشنایی با کتابها و تجربه خواندن عمیق را پیدا نمیکنند. در کنار دسترسی نابرابر به منابع کتابی، شکاف دیجیتال-فرهنگی و گرایش به محتوای فوری و سطحی، عادت به مطالعه عمیق را کمتر کرده است.
توجه و تقویت اکوسیستم کتابخوانی در کشور ، علاوه بر اینکه پاسخی به این بحران فرهنگی و اقتصادی است، میتواند مسیر توسعه پایدار جامعه را نیز هموار کند. از طریق دسترسی گسترده به کتاب، چه به شکل فیزیکی و چه دیجیتال، میتوان کیفیت آموزش را افزایش داد، شکافهای فرهنگی ، مهارتی و آموزشی را کاهش داد و زمینهساز رشد اقتصادی و مشارکت اجتماعی شد.
3) بانک در اکوسیستم کتابخوانی
ورود بانک به اکوسیستم کتابخوانی، علاوه بر کاهش فقر دانایی و تقویت سرمایه انسانی، میتواند نقش بانک را در سطح داخلی و بینالمللی بهعنوان یک نهاد توسعهای فرهنگی و آموزشی تثبیت کند و همسو با اهداف توسعه پایدار سازمان ملل، جایگاه آن را در جامعه و صحنه جهانی ارتقا دهد.
در سطح داخلی
- ارتقای مسئولیت اجتماعی (CSR) و ایفای نقش توسعهای فرهنگی و آموزشی.
- برندسازی فرهنگی و ایجاد ارتباط مثبت با عموم مردم از طریق فعالیتهای فرهنگی و آموزشی.
- توانمندسازی جامعه محلی و کاهش شکاف دانایی در مناطق شهری و روستایی.
- افزایش اعتماد و نزدیکی مشتریان به بانک از طریق اقدامات معنادار فرهنگی.
- جذب مشتریان جدید : فعالیتهای فرهنگی مثل کتابخانه در شعب، جلسات معرفی کتاب و برنامههای آموزشی، مردم را به شعب جذب میکند و فرصت تبدیل بازدیدکنندهها به مشتریان واقعی را ایجاد میکند.
در سطح بین المللی
- ایفای تعهد بانک به اهداف توسعه پایدار سازمان ملل و مسئولیت اجتماعی جهانی.
- ارتقای جایگاه بانک در سطح جهانی بهعنوان نهادی فرهنگی و توسعهای، نه صرفاً اقتصادی.
- فرصت همکاری با نهادها و سازمانهای بینالمللی در پروژههای فرهنگی و آموزشی.
- تقویت تصویر برند بانک بهعنوان یک بازیگر تأثیرگذار در توسعه اجتماعی و فرهنگی، هم در داخل و هم در صحنه جهانی.
4) اکوسیستم کتابخانه در دل بانک و بازیگران
“ کتابخانه در دل بانک” ابتکاری در حوزه مسئولیت اجتماعی و همسو با اهداف توسعه پایدار سازمان ملل است که شعب بانکی و کانالهای دیجیتال را به بستر دسترسی عادلانه به کتاب و عدالت آموزشی تبدیل میکند. این طرح با ایجاد کتابخانههای کوچک در شعب شهری، روستایی و سیار و برگزاری کارگاه ها و گردهمایی ها در مناطق محروم و شهری (به فراخور نیاز منطقه و امکانات شعبه ) ، و همچنین کتابخانه آنلاین در اپلیکیشن بانک، شکاف دانایی میان مناطق محروم و برخوردار را کاهش داده و جایگزینی برای محتوای سطحی موجود شبکه های اجتماعی فراهم میآورد.
مردم میتوانند کتابهای خود را اهدا کنند؛ اقدامی که حس نوعدوستی و مشارکت اجتماعی را تقویت کرده و اعتماد به بانک را بهعنوان نهادی همراه مردم افزایش میدهد.
افزون بر آثار اجتماعی، این طرح فرصت برندینگ قدرتمندی برای بانک فراهم میسازد و نسل جوان – مشتریان آینده و کارآفرینان فردا – را با هویت فرهنگی بانک پیوند میدهد..
4-1) نقش هر بازیگران
- بانک
- تخصیص فضا در شعب برای کتابخانههای کوچک و ایونتهای کتابخوانی
- توسعه بخش «کتابخانه دیجیتال» در اپلیکیشن بانکی
- پشتیبانی مالی و لجستیکی از کتابخانههای سیار در مناطق محروم
- هماهنگی و نظارت بر اجرای طرح و ارتباط با نهادهای فرهنگی
- تبلیغ و جمع آوری کتاب های اهدایی و مشارکت مردمی
- ایجاد هویت برند فرهنگی و مردمی برای بانک
- مشتریان بانک ( عموم مردم)
- اهدای کتابهای شخصی برای گردش در شبکه کتابخانهها
- مشارکت در رویدادهای کتابخوانی و فعالیتهای فرهنگی شعب
- تقویت حس همدلی و ایجاد جریان اجتماعی کتابخوانی
- کودکان و نوجوانان (نسل آینده مشتریان)
- بهرهمندی از دسترسی آسان به کتابهای متنوع (حضوری و آنلاین)
- رشد عادت کتابخوانی و آشنایی با منابع معتبر دانش(آموزشی و کمک درسی و داستانی و مهارتی)
- مشارکت در رویدادهای خلاق مثل مسابقات کتابخوانی، خلاصهنویسی یا تولید محتوای مرتبط
- فراهم شدن فرصت برای تبدیل به مشتری بانک
- کارکنان شعب بانک
- نقش تسهیلگر: معرفی کتابخانه به مشتریان و تشویق به مشارکت
- اهدا کننده کتاب
- مدیریت بخش کتابخانه کوچک شعبه
- همکاری در برگزاری ایونتهای محلی کتابخوانی
- نهادهای فرهنگی و آموزشی (کتابخانههای عمومی، مدارس، NGOها)
- تأمین بخشی از کتابها یا منابع دیجیتال
- همکاری در برنامههای کتابخوانی و کارگاههای آموزشی
- مشاوره در انتخاب منابع مناسب برای کودکان و نوجوانان
در این اکوسیستم، هیچ بازیگری تنها گیرنده یا دهنده نیست؛ هر کس بخشی از چرخهی آفرینش، تبادل و گسترش دانایی است. بانک بستر را فراهم میکند، مردم با اهدای کتاب و مشارکت چرخه را زنده نگه میدارند، کودکان و نوجوانان آن را به تجربه و تخیل تبدیل میکنند، و نهادهای فرهنگی به آن غنا میبخشند. به این ترتیب، مسئولیت اجتماعی بانک به یک حرکت جمعی و الهامبخش بدل میشود.
5) مدل مفهومی طرح کتابخانه ای در دل بانک
به نام دانایی که جهان را روشن میکند
جناب آقای متقی نیا
مدیر عامل محترم بانک کشاورزی
با سلام و احترام ؛
. چند وقت پیش که بیرون رفته بودم ، در یک شعبه بانک ملی، ایستگاهی دیدم که به آن “کتابخوانی دیجیتال” می گفتند ؛ بهمراه چند طبقه کتاب فیزیکی در کنارش. من برای اولین بار توانستم با یک دستگاه کوچک، به دنیایی از کتابهای متنوع و جالب دسترسی پیدا کنم.
همان جا فکری در ذهنم جرقه زد .چرا بانک کشاورزی – بانکی که مادرم در آن کار میکند و در سراسر ایران ریشه دوانده – نتواند بانکی باشد که در دل هر شعبهاش، دانایی نفس میکشد؟
من پونه بهنام هستم، پانزدهساله، و همیشه به این فکر میکنم که اگر در کنار پول و ثروت ، کتاب و اندیشه هم جریان پیدا کند، چه دنیای متفاوتی خواهیم داشت. اگر هر کودک در روستا یا شهر کوچک بتواند در شعبهای از بانک کشاورزی، کتابی ورق بزند، لبخند بزند و رویایی تازه در دلش جوانه بزند، جایی برای نوجوانان که در آن کتابهای خوب و سالم بخوانند، در فضای مجازی با دوستان خود از شهرهای دیگر حلقههای کتابخوانی بسازند و با امید و دانایی، آیندهای روشنتر را تصور کنند. آنوقت بانک کشاورزی فقط نگهبان سرمایه نخواهد بود، بلکه نگهبان اندیشه و آینده سرزمین مان خواهد شد.
من باور دارم این طرح، هم برای مردم و هم برای بانک سود دارد: برای مردم، چون کتاب و آموزش در دسترسشان قرار میگیرد. برای بانک، چون پیوندی عاطفی و فرهنگی با نسل جوان و خانوادهها میسازد؛نسلی که مشتریان و کارآفرینان فردای همین سرزمین خواهند بود.
به نظر من این فقط آغاز ماجراست. بانکها، نهادهای فرهنگی، مدارس و حتی مردم باید کنار هم باشند. چون آینده را کسی به تنهایی نمیسازد؛ آینده، همکاری است.
من میدانم شاید رویای من هنوز کوچک باشد، اما هر درخت بزرگی روزی از بذر کوچکی آغاز شده است
شاید روزی، وقتی از کنار یکی از شعب بانک کشاورزی رد میشوم، کودکی را ببینم که کتابی در دست دارد و با لبخند میگوید: “من این کتاب را از بانک گرفتم و می خواهم با آن پرواز کنم .“
آن روز، بانک کشاورزی نهفقط بانک پول، که بانک دانایی خواهد بود.
با سپاس از وقتی که برای خواندن رویای من گذاشتید،
با آرزوی روزی که کتاب و آگاهی و بانک، بالهای یک پرواز باشند.
پونه بهنام