در هزار و یک شب جادویی، قصهها و کتابهایم را گرد آوردهام. هر کتاب، چون یک کشتی جادویی، مرا به دنیایی از افسانه و خیال میبرد و هر صفحه، دریچهای است به سرزمینهای ناشناخته ذهن و دل. من ، فهرست سفرهای ذهنی و کتابهای من است؛ سفری که هرگز پایان نمییابد.
خلاصه کتاب "یکی بود" اثر سوسن طاقدیس، منتشر شده توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
داستان “یکی بود” در یک جنگل بزرگ و نزدیک دریاچهای کوچک میگذرد و ماجرای مورچههای سیاهی را روایت میکند که تحت رهبری ملکه خود، در ترس دائمی از حمله مورچههای سرخ زندگی میکنند
. صداهای مختلف حیوانات اطراف، مانند عبور یا بازی آنها، موجب وحشت مورچهها میشود و آنها هر بار تصور میکنند دشمن به لانهشان حمله کرده است. این ترس باعث میشود مورچهها پیوسته از خود بپرسند: «آیا کسی هست که صدای ما را بشنود؟» و به دنبال امنیت و حمایت باشند. در نهایت، داستان با پیامی امیدوارکننده دربارهٔ همزیستی و درک متقابل among حیوانات و اهمیت آرامش و امنیت به پایان میرسد.
خلاصه کتاب "یکی بود" اثر سوسن طاقدیس، منتشر شده توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
داستان “یکی بود” در یک جنگل بزرگ و نزدیک دریاچهای کوچک میگذرد و ماجرای مورچههای سیاهی را روایت میکند که تحت رهبری ملکه خود، در ترس دائمی از حمله مورچههای سرخ زندگی میکنند
. صداهای مختلف حیوانات اطراف، مانند عبور یا بازی آنها، موجب وحشت مورچهها میشود و آنها هر بار تصور میکنند دشمن به لانهشان حمله کرده است. این ترس باعث میشود مورچهها پیوسته از خود بپرسند: «آیا کسی هست که صدای ما را بشنود؟» و به دنبال امنیت و حمایت باشند. در نهایت، داستان با پیامی امیدوارکننده دربارهٔ همزیستی و درک متقابل among حیوانات و اهمیت آرامش و امنیت به پایان میرسد.
خلاصه کتاب "یکی بود" اثر سوسن طاقدیس، منتشر شده توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
داستان “یکی بود” در یک جنگل بزرگ و نزدیک دریاچهای کوچک میگذرد و ماجرای مورچههای سیاهی را روایت میکند که تحت رهبری ملکه خود، در ترس دائمی از حمله مورچههای سرخ زندگی میکنند
. صداهای مختلف حیوانات اطراف، مانند عبور یا بازی آنها، موجب وحشت مورچهها میشود و آنها هر بار تصور میکنند دشمن به لانهشان حمله کرده است. این ترس باعث میشود مورچهها پیوسته از خود بپرسند: «آیا کسی هست که صدای ما را بشنود؟» و به دنبال امنیت و حمایت باشند. در نهایت، داستان با پیامی امیدوارکننده دربارهٔ همزیستی و درک متقابل among حیوانات و اهمیت آرامش و امنیت به پایان میرسد.
خلاصه کتاب "یکی بود" اثر سوسن طاقدیس، منتشر شده توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
داستان “یکی بود” در یک جنگل بزرگ و نزدیک دریاچهای کوچک میگذرد و ماجرای مورچههای سیاهی را روایت میکند که تحت رهبری ملکه خود، در ترس دائمی از حمله مورچههای سرخ زندگی میکنند
. صداهای مختلف حیوانات اطراف، مانند عبور یا بازی آنها، موجب وحشت مورچهها میشود و آنها هر بار تصور میکنند دشمن به لانهشان حمله کرده است. این ترس باعث میشود مورچهها پیوسته از خود بپرسند: «آیا کسی هست که صدای ما را بشنود؟» و به دنبال امنیت و حمایت باشند. در نهایت، داستان با پیامی امیدوارکننده دربارهٔ همزیستی و درک متقابل among حیوانات و اهمیت آرامش و امنیت به پایان میرسد.
خلاصه کتاب "یکی بود" اثر سوسن طاقدیس، منتشر شده توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
داستان “یکی بود” در یک جنگل بزرگ و نزدیک دریاچهای کوچک میگذرد و ماجرای مورچههای سیاهی را روایت میکند که تحت رهبری ملکه خود، در ترس دائمی از حمله مورچههای سرخ زندگی میکنند
. صداهای مختلف حیوانات اطراف، مانند عبور یا بازی آنها، موجب وحشت مورچهها میشود و آنها هر بار تصور میکنند دشمن به لانهشان حمله کرده است. این ترس باعث میشود مورچهها پیوسته از خود بپرسند: «آیا کسی هست که صدای ما را بشنود؟» و به دنبال امنیت و حمایت باشند. در نهایت، داستان با پیامی امیدوارکننده دربارهٔ همزیستی و درک متقابل among حیوانات و اهمیت آرامش و امنیت به پایان میرسد.
خلاصه کتاب "یکی بود" اثر سوسن طاقدیس، منتشر شده توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
داستان “یکی بود” در یک جنگل بزرگ و نزدیک دریاچهای کوچک میگذرد و ماجرای مورچههای سیاهی را روایت میکند که تحت رهبری ملکه خود، در ترس دائمی از حمله مورچههای سرخ زندگی میکنند
. صداهای مختلف حیوانات اطراف، مانند عبور یا بازی آنها، موجب وحشت مورچهها میشود و آنها هر بار تصور میکنند دشمن به لانهشان حمله کرده است. این ترس باعث میشود مورچهها پیوسته از خود بپرسند: «آیا کسی هست که صدای ما را بشنود؟» و به دنبال امنیت و حمایت باشند. در نهایت، داستان با پیامی امیدوارکننده دربارهٔ همزیستی و درک متقابل among حیوانات و اهمیت آرامش و امنیت به پایان میرسد.
خلاصه کتاب "یکی بود" اثر سوسن طاقدیس، منتشر شده توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
داستان “یکی بود” در یک جنگل بزرگ و نزدیک دریاچهای کوچک میگذرد و ماجرای مورچههای سیاهی را روایت میکند که تحت رهبری ملکه خود، در ترس دائمی از حمله مورچههای سرخ زندگی میکنند
. صداهای مختلف حیوانات اطراف، مانند عبور یا بازی آنها، موجب وحشت مورچهها میشود و آنها هر بار تصور میکنند دشمن به لانهشان حمله کرده است. این ترس باعث میشود مورچهها پیوسته از خود بپرسند: «آیا کسی هست که صدای ما را بشنود؟» و به دنبال امنیت و حمایت باشند. در نهایت، داستان با پیامی امیدوارکننده دربارهٔ همزیستی و درک متقابل among حیوانات و اهمیت آرامش و امنیت به پایان میرسد.
پایان بندی خوب
<p> من یک بلاک متن هستم، روی دکمه ویرایش کلیک کنید تا این متن را تغییر دهید. Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipiscing elit. Ut elit tellus, luctus nec ullamcorper mattis, pulvinar dapibus leo.</p>.
پایان بندی بد
<p> من یک بلاک متن هستم، روی دکمه ویرایش کلیک کنید تا این متن را تغییر دهید. Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipiscing elit. Ut elit tellus, luctus nec ullamcorper mattis, pulvinar dapibus leo.</p>.
پایان بندیهای منتخب
- تارا : خیلی خوب بود ولی من میخواستم که ……..
- ارشام : خیلی خوب بود ولی من میخواستم که ……..
- آزینا : خیلی خوب بود ولی من میخواستم که ……..
- نگین : خیلی خوب بود ولی من میخواستم که ……..
- پریماه : خیلی خوب بود ولی من میخواستم که ……..
- امیرسام : خیلی خوب بود ولی من میخواستم که ……..